همیشه یه خاطراتی هست که وقتی بهشون فکر میکنی باصدای بلند میگی: وای من چقدر خر بودم!
پسر:بالاخره موقعش شد.خیلی انتظار کشیدم.
دختر:می خوای از پیشت برم؟
پسر:حتی فکرشم نکن!
دختر:دوسم داری؟
پسر:البته!هر روز بیش تر از دیروز!
دختر:تا حالا بهم خیانت کردی؟
پسر:نه!برای چی می پرسی؟
دختر:منو می بوسی؟
پسر:معلومه!هر موقع که بتونم.
دختر:منو می زنی؟
پسر:دیوونه شدی؟من همچین ادمی ام؟
دختر:می تونم بهت اعتماد کنم؟
پسر:بله.
دختر:عزیزم؟
بعد از ازدواج:کاری نداره که از اخر بخون.
نظرات شما عزیزان:
دو شنبه 11 / 5 / 1398برچسب:,
8:29 PM Ɗσηуα| comment |