همیشه یه خاطراتی هست که وقتی بهشون فکر میکنی باصدای بلند میگی: وای من چقدر خر بودم!
برای دختران همشهری ام مینویسم:
صورتت را سوزاندند اما هنوز هم ازهمه ی دختران شهر زیباتری
ازین پس باید تمام شمارا فرشته صدا بزنند
تمام قد بخاطرت اشک میریزم و پا به پایت غم را به آغوش میکشم تا بدانی من میدانم چه بر سرت آوردند
تا بدانی من با تو یکی هستیم
درد و رنج تو ,درد و رنج من است
چشمانت اگر دیگر نمیبینند بدان من میبینم که زیبایی ات چندبرابر شده
پدرت حرف ز پاکی ات میزد و اشکهایش را پاک میکرد
و من
روی حیای دخترانه ات قسم میخورم
خواهر زیبایم بدان تا تو نخندی من هم نمیخندم
ازین پس میخواهم تو را فرشته صدا بزنم که این نام برازنده ی زیبایی توست....
اسیـــــد بِپاش امــا.یادت باشد " حـَــــــــرام زاده
آن بهشتے ڪہ تو از آن دَم میزَنے و طَلَبِ همخوابگے با حوریانَش را دارے خیلے ڪَمتر از لبخندِ از سرِ شوقِ آن دختر در شبِ عروسے اش برایم ارزش دارد
تو جمله ے مرا ببینید خوشگل شده ام " را در دلشان نابود کردےتُف بہ تو و شرافتت
نظرات شما عزیزان:
پاسخ:واقعا بعضیا شعور ندارن