همیشه یه خاطراتی هست که وقتی بهشون فکر میکنی باصدای بلند میگی: وای من چقدر خر بودم!
فقط رفت
بدون کلامی که بوی اشک دهد …
فقط رفت
بدون نگاهی که رنگ حسرت داشته باشد …
فقط رفت …
فقط رفت و من شنیدم که توی دلش گفت :
راحت شدم ....
نظرات شما عزیزان:
zahra 

ساعت23:44---31 تير 1393
تجی خیلی دلم میخاد این نظرمم بدم که=پشت سر بعضیا به جای اب باید تف انداخت......والللللا به قران
zahra 

ساعت23:40---31 تير 1393
امشب این خانه عجب حال و هوایی دارد/گفت و گو با دل دیوانه صفایی دارد/همه رفتند از این خانه ولی غصه نرفت/باز این یار قدیمی چه وفایی دارد........
دو شنبه 28 / 4 / 1398برچسب:,
12:59 AM Ɗσηуα| 2comment |